ساعت omega swatch جان زنیرا از مرگ نجات داد

ما در تاریخ این جهان هستی که برای اقتصاد ما عزیز است سفر می کنیم. بنابراین این اولین مختصر به ساعت مچی می پردازد.

امروزه پوشیدن ساعت omega swatch روی مچ دست کاملاً طبیعی به نظر می رسد. در واقع، بین اولین اثری در تاریخ از یک ساعت کوچک ثابت روی یک دستبند، که به ملکه الیزابت اول ارائه شد و ساعتی که روی مچ دست خود می‌بندیم، حدود 4 قرن طول کشید!

احتمالاً با ورود اتومبیل، هوانوردی و جنگ سنگر در آغاز قرن بیستم بود که ساعت جای خود را روی مچ دست ما پیدا کرد.

همچنین می‌توانیم فکر کنیم چون لباس لازم برای این فعالیت‌های جدید خاص بود، اجازه نمی‌داد ساعت در جیب باشد. در واقع، چه برای اتومبیل و چه برای هواپیما، خلبان باید همیشه هر دو دست خود را برای هدایت دستگاه خود در دسترس داشته باشد.

در نتیجه، با عبور از جیب به مچ، کاربر می‌توانست در هر زمان و بدون زحمت ساعت را روی ساعت خود بخواند. باید گفت که در آن زمان، ساعت جیبی یک شی گران قیمت بود که برای یک طبقه نسبتاً مرفه در نظر گرفته شده بود.

که از امکاناتی برای خرید کت و شلوارهای با جلیقه برخوردار بود و امکان پوشیدن یک ساعت جیبی مجهز به یک ساعت زیبا را فراهم می کرد. زنجیر.

این ساعت جیبی به دلیل شکل ظاهری، اندازه، جنس ساخت و عوارض آن نمادی از جایگاه فرد محسوب می شد. بنابراین اطلاعاتی در مورد سطح اقتصادی و فرهنگی صاحب خود ارائه کرد.

در واقع، برای یک مرد، پوشیدن یک شی کوچک روی مچ دست خود “جواهری” محسوب می شد و در آداب و رسوم ابتدای قرن بیستم وجود نداشت.

فقط یک گردنبند کوچک محتاطانه، یک اتحاد، یک انگشتر امضا «مجاز» بود… زنان، بدون هیچ مشکلی به مچ دست، ساعتهای بسیار کوچک معمولی یا گرانبها، ست یا غیر ست، مجهز به دستبند ابریشمی، می بستند. چرم یا فلز.